تاریخ: ژولیوس سزار

ادبیّات طنز تاریخ فرهنگ اجتماعی

ژولیوس سزار : صعود ,اوج پرواز,سقوط , هلاکت: قتل این سرداردلیر, بیرحم وجهانگشا از عجیب ترین حوادث تاریخ است که چگونه دراندک زمان, ازاوج قدرت هولناک چون لاشه ای خون آلودبرزمین افتاده,عظمت وشوکتش پایان یافت , ومیتوانست بهترین آیینة عبرت برای خونخوارانی چون ناپلئون , هیتلر, موسولینی ودر عصرحاضر سرهنگ قذّافی و صدّام باشد , که متاسّفانه ازآن عبرتی نگرفته وبه سرنوشت های مشابه گرفتار شدند .  وامّا تاریخچة زندگی سزار: فاتح انگلستان تادمشق , ازبلغارستان تا جبل اّلطارق ومصروبسیاری کشورهای دیگر, سازندة شهر لندن, رییس حزب مردمی و,بنیان گزار امپراطوری رم , معشوق کلئوپاتراملکة زیباوپرماجرای مصر  : ماه ژوییّة میلادی بنام وی میباشد.  او در 12 ژو ییّة سال 100 پیش از میلادمتولّد شد.آنطور که شنیده ام چون درشت اندام بود بادریدن پهلوی مادرش تولّد یافت و عنوان سزارین که درپزشکی زایمان معروفست , از نام وی مانده ,( که البته بنا به مفاد مقاله ایکه پزشکی عالیقدرزنان نوشته و دروبلاگ قبلیم واردکرده ام فردوسی جاودانه, بدنیا آمدن رستمرا ( ازرودابه) با دریدن پهلو درچند بیت شعر بقدری بامهارت شرح داده که انگاراین شاعربزرگ جرّاح زنان بوده است)سزاردر سال 61 قبل ازمیلاد , فرمانروای اندلس شد وبعد ازدوسال درآن قسمت ازاسپانیا امنیّت برقرار کرد .LOSITANIA  (پرتقال کنونی) را سروسامان داد.بعد باتّفاق کراسوس , پمپئی , مثلّث کنسولی تشکیل دادند. ولی پس از اینکه کراسوس درجنگ بادلیران اشکانی که ازبرگ های زرّین وافتخارآمیزتاریخ ایرانست کشته شد , این مثلّث بهم خوردو سزار در 6ژوئن  سال 48 قبل از میلاد با پمپی هم پیمان سابق خود بجنگ پرداخت که پمپی به مصرگریخته کشته شد.  درشب 15 مارس سال44 قبل ازمیلاد سزارازدیدن خوابی که با سرنوشت وی بستگی داشت , بیدارشددرهمان نیمه شب تعبیرکنندگان را فرا خواند که این نشانة چیست؟.شرح خواب: ستاره ای فروزان درفضای رم پدیدار وناگهان بسوی زمین آمده خاموش شد.  آنها پس ازمشورت با یکدیگرگفتند : سزارفردا به سنا نرو. ولی سزار اهمیّتی به حرف آنان نداد. چرا؟ شاید باخود اندیشید آیا میخواهند مرا بکشند؟چگونه؟ دشمنانم که باوجودگارد محافظ واینکه من دربرابر چندین نفر شمشیر میزنم و همه را مغلوب میکنم قادربه چنین کاری نیستند و دوستانم هم که برگزیده اند.پس به سنا رفت .آنطورکه( شکسپیر)درنمایشنامه ایکه بعداً فیلم نامه شد نوشته هنگامیکه از پلّه های سنا بالامیرفت نابینایی که همیشه سزاربه او پولی میداد , گفت سزاربرگرد,به سنانرو,ترا می کشند. سزار,اعانه اشرا داده ,ازپلّه ها بالا رفت وداخل سناشد . سناتورها مثل همیشه به استقبالش آمدند. ولی اینبارباچشمانی پراز خشم وکینه. ناگهان شنل ها به کناری رفت , و خنجرهای تیز و درخشان نمایان شد که یکایک از غلاف بیرون می کشیدند. اولّین ضربه را بروتوس ( که چون پسر خوانده اش برای سزار محبوب بود ) به پیکراو وارد کردوسزارنتوانست بیش ازیک جمله بگویدکه برای همیشه درتاریخ ماند  : ( بروتوس توهم؟...) شاید میخواست بگوید توهم خائن بودی؟ ولی فرصتی نیافت . ضربات دیگر فرود آمد که به زمین در غلطید...و پرونده زندگیش بسته شده به تاریخ پیوست . چراسناتورهاازسزارخشمگین بودند؟ مدّت هاقبل ازکشته شدن , تغییراتی دررفتارسزار نسبت به سناتورها پیش آمده به آنها اعتنایی نمیکرد وبه اطرافیانش میگفت  : ارادة مردم ارادة منست. چون هرجارفتم فاتح شدم و برای رم قدرت وافتخارآوردم .این جملات سوءظّن عجیبی درسناتورها ایجاد کرد.کاملاًمعلوم بود,اومیخواست مرداوّل رم باشدوکسی رابالا ترازخودنبیند.درحالیکه قانون رم اورادرردیف سناتور ها میدانست . امّا چون قدرت خوفناکی داشت سؤال کردن برای روشن شدن حقایق  ممکن نبود . شایع شد او قصد دارد ، برای دستیابی به قدرت مطلقه , سنای رم را تعطیل کرده همة سناتورهارا , ازدم تیغ بگذراند. ورود لژیون ویژة جنگجویان زبده به داخل شهراین شایعات را تقویت کرد. قساوت و ناجوانمردیکه ازوی درسرزمین (گال)سرزمین کنونی فرانسه , بلژیک و قسمتی ازآلمان سرزد نفرت طبقة آگاه ازجمله سناتورهارا بیشتر کرد. گال ها از قوم (سلت) بودند. شجاعت ودلاوری آنان معروف بود. وچون درجنگها روش عجیبی داشتند رومی ها ازآنان میترسیدند.بنابراین گاه حمله هایی به سرزمینشان میکردند. آنها درجنگ بهترین لباس راپوشیده , سگهای جنگی تربیت شده و سنگین ترین سلاح وارّابه های شمشیر دارمیآوردند. شراب فراوان نو شیده  با سرود های جنگی مهیّّّّج حمله میکردند. درآن زمان , آنها بهترین تمدّن رادر میان قبایل وحشی داشتند.قبیله ای می زیستند. وهر قبیله بفرمان رییسش می جنگید.زنان هم به جنگ می آمدند و یارییس قبیله میشدند. حقوق زن ومرد مساوی و فرقی بین آنان نبود. سال 390 قبل از میلاد . بروتوس که ازجنگجویان شجاع آنان بود ,ازمرزهای ایتالیا گذشته , به شهرهای امپراتوری رم دست اندازی, شهر هارا خراب , و چون رمی ها حاضرشدند , باج وخراج بپردازندازقتل عام خودداری کرد. این واقعه برای امپراتوری رم , یک ابرقدرت زمان , قابل تحمّل نبود. و تصمیم گرفتند انتقام بگیرند. برای اینکارازطرف سنا سزارمأ موریّت یافت. زمانیکه  سزاردرتدارک لشکر کشی بود اتفّاقاً جنگجویان فرانسوی وآلمانی باهم گلاویز شدند. و جنوبیها , چون ضعیف تر بودند  , از رم کمک خواستند . سزارازموقعیّت استفاده کرده با لشکر عظیمی  به کمکشان رفته شهر " سلودونم  "را محاصره کرد. اهالی شهردلیرانه مدّت ها به امید اینکه رمیهاخسته شده دست از محاصره بردارند مقاومت , ولی سرانجام , شهررا تسلیم کردند. ولی سزار بجای اینکه به مقاومت دلیرانة آنان احترام بگذارد , که جوانمردی در مورد ملل مغلوب کار انسانیست , دستور داد یک دست تمام مردان شهررا قطع کنند.و به تاریخ نویسان گفت: آنهارا نکشتم که دیگران عبرت بگیرند, دربرابر قوای رم سرتعظیم فرود آورند.(توضیح اینکه رحم و عطوفت به کشورمغلوب فقط از خصوصیّات کورش وداریوش وبسیاری ازفاتحان ایران درطول تاریخ بوده وبیشترفرماندهان ملل چون سزاررفتارمیکردند) مردم سرزمین گال , برای انتقام VERSIS TURIX  را که ازافسران سابق گارد سزاروجنگجویی دلیر بود , با قوایی زبده به جنگ سزار فرستادتد. این فرماندة توانا صفوف لشکر سزاررا درهم کوبید و سزار ازسنای رم کمک خواست . ارتش عظیمی به کمکش فرستادند. از طرفی سزار باعواملی که داخل گالهاداشت به ایجاد اختلاف با آنها پرداخت VERSIS TURIX چون دید با این اختلافات وافزوده شدن قوای رم ,قادر به جنگ نیست , برای جلوگیری ازخونریزی بیشتر سواراسب شده خودرا به سزاررساند. شمشیرونیزه را برزمین انداخته گفت من مسئول این جنگ وآمادة مجازاتم .چون این کاری شجاعانه ومردانه بود میبایست سزار باوی با جوانمردی رفتارکند , ولی دستور داد اورا به زندان انداختند ویکروز برای نشان دادن قدرتش اورا اززندان بیرون آورده لباس نوپوشانده,سواربراسب بمیدان فوروم آوردند. سپس به چمعیّت دستورداداورا بکشند. اوباش سرداردلاورگال را ازاسب بزیرکشیده باخواری وتحقیرخفه کردند. این اعمال و قطع دست مغلوبین گال برخشم سناتور هاافزوده جلسه ای محرمانه تشکیل دادند که درآن بروتوس , کاسیوس  , سیسرو خطیب معروف شرکت داشتند و دراین جلسه بود که قدرت خوفناک سزارموردبررسی قرار گرفته , صمیمی ترین دوستانش تصمیم میگیرند درفرصتی به زندگی و قدرت روز افزونش خاتمه دهند که در 15 مارس سال 44 قبل از میلاد قتل انجام گرفت. شعراز ناصرخسرو: 

 ای کشته که راکشتی تاکشته شدی زار       تابازکجاکشته شود آنکه تراکشت .   بعداًقاتلان سزارهم کشته  شدند.cyrusamirmansouri@yahoo.com




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:,ساعت12:36توسط سیروس امیرمنصوری | |